۱۳۸۹ تیر ۲۶, شنبه

شخصیت ادبی یک گربه


«به خودم می­گم: همه­چی خیلی زود تموم می­شه...» این اولین جمله­ی کتابیه از لویی فردینان سلین که تازه دست گرفتمش و احتمالا یکی دو سالی کار داره. خدا رو چه دیدی، شاید ترجمه­ی مام خیلی زود تموم شد. البته سلین ترجمه کردن، اون­قدر اعصاب می­خواد که احتمالا من یکی به این زودیا از پسش بر نیام. تنها انگیزه­م اینه که یکی از شخصیت­های اصلی این رمان، گربه­ی سلینه. اسم این گربه بِبِره و از معدود حیوونایی که توی ادبیات موندگار شده. سلین تو این کتاب اشاره می­کنه که: ما چهار فرانسوی بودیم وسط آلمانی­ها؛ من، زنم، دوستم، گربه­م. بعد هم توضیح می­ده که گربه­ش هم واسه خودش شخصیتی بوده و به همین خاطر تابعیت فرانسه رو داشته و بنابراین فرانسوی محسوب می­شده.

۲ نظر:

یاسر گفت...

ایشالله فردا با ترجمه های مختلف تو بازار می بینی ش. غصه نخور. همینکه تو این وبلاگ ازش اسم بردی بچه ها تر و فرز می رن سراغش و ترجمه شو قبل از اینکه تو کتاب رو باز کنی بهت تقدیم می کنن. عین زودپز!

Unknown گفت...

یاسر جان؛
اولا که خوشحال می شم ببینم کسی واقعا تونسته سلین ترجمه کنه.
دوما من که اسم کتاب رو نگفتم. این موضوع تقریبا تو سه تا از کارای سلین هست. ماشاالله همه ش هم حجمش رو 400 تا 500 صفحه ست.
سوما بسم الله... به قول مهدی سحابی خدا بیامرز هر کی مردشه، بیاد وسط. مام کمکش می کنیم.